می ترسم
آرزو می کردم یه روزی دستای تو رو بگیرم و تا آخر عمر با تو باشم
ولی افسوس که اینا همه افکار کودکانه ی من بودن
کاش لااقل میتونستم اینا رو بهت بگم ولی تازگی ها فهمیدم آدم ترسویی هستم
ترسم از جوابت ناامیدم میکنه
می ترسم نکنه منو دوست نداشته باشی
می ترسم نکنه کس دیگه ای رو دوست داشته باشی
می ترسم از بلایی که بعد تو به سرم میاد
می ترسم از آینده
می ترسم از بی تو بودن
می ترسم از تنهایی هام
می ترسم از فاصله های بین من و تو
و می ترسم از کلی چیزای دیگه
حتی بعضی موقع ها از خودمم می ترسم
از بلایی که ممکنه سر خودم بیارم
ولی با این همه ترس بازم از ته قلبم دوست دارم
این مطلب مطعلق به خودمه و کپی کردن فقط با ذکر منبعش مجازه
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۲ ساعت توسط رامین قنبری
|
سلام بچه ها این منم (رامین قنبری) از اینکه به وبلاگم اومدین خیلی ممنون امیدوارم بهتون خوش بگذره راستی نظر یادتون نره