ماندن و نمادن


میان ماندن و نماندن فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من به باران بی امان بگو دل اگر دل باشد

 آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

باران


اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان

ابر را بوسیدم تا بوسه بارانت کند

باز باران


باز باران


باز باران نه نگویید با ترانه 

می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه

 بر بام خانه

یادم آرد روز باران

پا به پای بغض سنگین 

تلخ و غمگین دلشکسته 

اشک ریزان 

عاشقی سرخورده بودم

 می دریدم قلب خود را 

دور میگشتی تو از من

 با دو چشم خیس و گریان

 می شنیدم از دل خود

این نوای کودکانه پر بهانه

 زود برگردی به خانه

 یادت آید هستی من 

آن دل تو جار می زد

  این ترانه باز باران 

باز میگردم به خانه


منبع: http://www.asheghebijan.blogfa.com/